هزار و یک شب فصل اول قسمت 53

50,000 

هزار و یک شب فصل اول قسمت 53
هزار و یک شب فصل اول قسمت 53

هزار و یک شب فصل اول قسمت 53

قسمت پنجاه و سوم از فصل اول کتاب صوتی هزار و یک شب می باشد. این قسمت از کتاب شب 217 تا شب 223 را روایت می نماید

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

هزار و یک شب فصل اول قسمت 53
هزار و یک شب فصل اول قسمت 53

 

کتاب صوتی هزار و یک شب اثری ماندگار از تیم قدرتمند ققنوس است و به گویندگی خانم عاطفه افروزه و تدوین مهران صابری می باشد.

هزار و یک شب فصل اول قسمت 53

به‌گفته علی‌اصغر حکمت این کتاب پیش از دوره هخامنشی در هند به وجود آمده و قبل از حمله اسکندر، به فارسی (احتمالاً فارسی باستان) ترجمه شده و در قرن سوم هجری بعد از حمله اعراب به ایران زمانی که بغداد مرکز علم و ادب بود از پهلوی به عربی برگردانده شده‌است. متأسفانه اصل پهلوی کتاب را زمانی که به عربی ترجمه شد از بین بردند.

او دلیل آنکه کتاب پیش از اسکندر به فارسی درآمده را به مروج‌الذهب مسعودی (درگذشته به سال ۳۴۶ ه‍.ق) و الفهرست ابن ندیم (درگذشته به سال ۳۸۵ ه‍.ق) مراجعه می‌دهد و سپس با اشاراتی به مشابهت هزار و یک شب با کتاب استر تورات استدلال می‌کند که هر دو کتاب در یک زمان و پیش از حمله اسکندر نوشته شده‌اند و ریشه واحد دارند.

نام ایرانی آن هزار افسان است و وقتی به عربی ترجمه شده، نخست الف خرافه و سپس الف لیله خوانده شده، و چنان‌که حکمت می‌گوید در زمان خلفای فاطمی مصر به صورت الف لیلة و لیله (هزار شب و یک شب) درآمده‌است.

کتاب هزار و یک شب به سه نسخه تقسیم می‌شود: نسخه هندی که پیش از دوره هخامنشی به زبان سانسکریت نوشته شده، نسخه ایرانی که ترجمه‌ای از نسخه سانسکریت به فارسی باستان می‌باشد و نسخه عربی که در دوران هارون الرشید از زبان پهلوی به عربی ترجمه شده. می‌توان گفت در تمام ترجمه‌ها تعدادی داستان جدید به آن اضافه شده‌است.

رضا طاهری در مقدمهٔ کتاب قصه‌های ایرانی هزار و یک روز از فرانسوا پتیس دلاکروا ساختار داستانی کتاب هزار و یک شب را از رستهٔ کتاب‌های جامع الحکایات و ادبیات تو در تو می‌داند و ساختار داستانی این کتاب را این گونه بررسی می‌کند: ساختار کمیتی «هزار و یک شب»: ۱۱ داستان دنباله‌دار، ۴۱ داستان بلند و ۲۰۲ داستان کوتاه است و ده‌ها داستان خطی که جمعاً ۲۴۴ قصهٔ کلاسیک است.

بهرام بیضایی از دیگر کسانی که در این زمینه کار کرده‌است و در جواب به شرق شناسانی که ریشهٔ هزار و یک شب را به اعراب و یونانیان نسبت می‌دهند اما از ایرانی بودن آن سخنی به میان نمی‌آورند، چنین می‌گوید:

«هزار و یک شب اصلیتی ایرانی دارد چرا که داستان اصلی یا داستان بنیادین آن ایرانی است و آن قصه خود شهرزاد است.»

هزار و یک شب فصل اول قسمت 53

فضل بن یحیی

فضل بن یحیی (۱۴۷ یا ۱۴۸ تا ۱۹۳ ق) هفت روز به پایان ذی‌الحجه یا هفت روز پیش از تولد هارون، به دنیا آمد. فضل به خاطر روابط پدرش با خلفا، با اعضای خاندان خلیفه رابطه نزدیکی داشت و حتی با هارون برادران رضاعی بود.

فضل در محیط سیاست و حکومت پرورش یافت و زمانی که پدر وزیر شد، وی به عنوان نایب و قائم مفام پدر به کار پرداخت و به همین سبب «وزیر کوچک» خوانده شد. هارون تربیت فرزند خود، محمدامین، را به فضل سپرد بر طبق گزارش حمزه اصفهانی، فضل حکومت جرجان و سیستان و خراسان و جبال را در دست گرفت.در بعضی منابع ذکر شده‌است که دلیل این واگذاری، شورش یحیی بن عبدالله بن حسن مثنی در طبرستان بود، اگرچه صحت آن صددرصد مورد تردید است. بارتولد، از محققان معاصر، نیز آورده‌است که حکومت‌های طبرستان و جبال در سال ۱۷۶ ق. و حکومت خراسان در سال ۱۷۸ ق. به فضل داده شده بود. یعقوبی اولین اقدام فضل در خراسان را سرکوب شورش طالقان در ماوراءالنهر دانسته‌است. فضل توانست خاقان ترک را شکست دهد و غنیمت بسیاری به دست آورد؛ حتی شاعری در وصف پیروزی فضل این گونه سروده‌است:

للفضل یوم الطالقان و قبلهیوم اناخ به علی طالقان ما مثل یرمبه اللذین توالیافی غزوتین توالیا یومان.

براساس منابع، حصاری که در شرق شهر راشت، از ثغور اسلام، به دستور فضل برای مقابله با ترکان بنا شده، مربوط به همین دوره بوده‌است. وی همچنین زمانی که در خراسان حضور داشت، در تلاش بود تا معبد نوبهار را ویران کند؛ البته تنها قسمتی از معبد ویران شد و جای آن، مسجدی را بنا کرد. فضل در خراسان اقدامات کثیری انجام داد؛ از جمله تشکیل لشکری بزرگ از ایرانیان خراسانی، وی همچنین در خراسان مسجد، آب‌انبار و رباط‌های بسیاری ساخت.

در سال ۱۷۹ ق. حکومت خراسان از دست فضل خارج شد و به دست منصور بن یزید افتاد اما حکومت طبرستان و ایالت جبال تا مدت‌ها بعد در دستش ماند. در سال ۱۸۳ ق. در ارمنستان شورشی صورت گرفت؛ به همین دلیل فضل سپاهی به فرماندهی عبدالملک بن خلیفه الحرشی به آن جا فرستاد اما عبدالملک شکست خورد و همین باعث عصبانیت هارون از فضل شد.بعد از این واقعه فضل تمام مناصبش را از دست داد و فقط تربیت محمدالامین به عهده‌اش گذاشته شد.

بر اساس منابع موجود از روابط یحیی با فرزندانش، فضل بر جعفر نزد یحیی ترجیح داشت و در برابر این علاقه یحیی به فضل، هارون خودش را به جعفر بیشتر نزدیک می‌کرد؛ و حتی جهشیاری نقل قولی از هارون آورده‌است که به یحیی می‌گوید: «جعفر از آن من و فضل از آن توست».