توضیحات
|
|
|
|
هزار و یک شب فصل اول قسمت 61شرقشناسان عموماً اتفاق نظر دارند که این مجموعه، التقاطی از متون دارای ریشههای بس گوناگون است که در طی چندین قرن، پرداخته شدهاند و کتاب در قرن ۱۳ و ۱۴ میلادی شکلی ثابت به خود گرفته است. این که تصور کنیم هزار و یک شب اثر یک نویسنده است، بر جایی نااستوار ایستادهایم. در حقیقت با اثری جمعی سر و کار داریم که نه تنها به مدت چندین قرن فراهم آمدهاست، بلکه نمودار گرایشهایی بس مختلف نیز هست و کلاً چهار دسته داستان در آن تشخیص میتوان داد: الف) نخست هستهٔ قصههای ایرانیتبار و هم ریشه با داستانهای شاهنامه و هم ارز شاهنامه که به دست فاتحان مسلمان با اسلام انطباق یافتهاند و قدیمترین بخش هزار و یک شباند. خصیصهٔ این قصهها، غنای تخیّلی و وهمناک، و مداخلهٔ دائم جنیان و پریان، و وفور مسخ و حلول و سخنگویی جانوران است. دوز و کلکها و اندیشههای این مجموعه ایرانی ست؛ نام شخصیتهای اصلی (شهریار و شهرزاد و دنیازاد و شاه زمان) ایرانی ست و تقطیع بندی این اثر نیز ایرانی ست. در واقع کتاب زبان پهلوی زبان «هزار افسان» که بین قرون ۲ تا ۴ هجری به عربی ترجمه شد باید پایهٔ اصلی این کتاب بوده باشد. هستهٔ اصلی این کتاب شامل شاه شهریار و حیوانات و پرندگان و اسب آبنوس و فریزاد گلخنده و علی بابا و چهل دزد و غیره متعلق به همین منبع کهن است. ب) دومین دستهٔ حکایات که بیشتر مغازله آمیزند، تا وهمناک و در بغداد در دوران خلافت هارون الرشید میگذرند، قصههای عاشقانه با عواقب عدیدهاند. در این داستانها، مناظر زندگی درباری یا شهری، اندک اندک جایگزین صحنههای طلسم و جادو میگردند. داستانهای عشقی به معنای ویژهٔ واژه (قصهٔ علی بن بکار و شمس النهار و نعم و نعمت و غیره) و حکایات کمابیش ظریف مردم پسند برگرفته از وقایع اتفاقیه که مداح آنها را در بازارها نقل میکردهاست. اشعار شهوتانگیز و از طرفی جعفر برمکی، آخرین بازماندهٔ خاندان برمکیان مربوط به همین دستهاند. پ) برعکس، عنصر شگرف و خارقالعاده، در دورهای از قصههای دریانوردان که مشهورترینشان قصههای سندباد بحری، مربوط به بندر بصره، نقش بستهاست. اعجابانگیزی این قصهها ناشی از به هم آمیختگی تنگاتنگ راست و دروغ است. این قصهها، حماسهٔ نخستین دریانوردان مجهز به قطبنما و شاخص و میل رصد و شمسه و اسطرلاب به کشف مناطق ناشناخته میروند.
هزار و یک شب فصل اول قسمت 61سِندباد در فارسی پهلوی به معنای نیروی اندیشه همچنین به معنی بادی است که از سوی رود سند بوزد.همچنین نوشتهاند که سندباد در اصل تندباد بوده که به صورت سندباد تحریف یا معرب شدهاست. ولی جدا از این معنا سندباد بیشتر یک چهره داستانی کهن ایرانی است که از او به همراه لقب سندباد دریایی، سندباد دریانورد یا سندباد بحری نام برده شدهاست. این داستان در قصههای هزار و یکشب هم گنجانده شده و به میان عربها هم راه یافتهاست و اروپاییان آن را از ایشان گرفتهاند. داستان سندباد امروزه سوژهٔ چندین فیلم سینمایی و داد و ستد، تجارت، بنگاه، کار و کسب و پویانمای گوناگون در جهان شدهاست. احتمالاً در نیمهٴ اول سدهٔ نهم میلادی سلیمان تاجر، دریانورد ایرانی به خاور دور سفری کرد و شرح سفر وی در ۸۵۱ میلادی به وسیلهٴ مؤلف ناشناسی نوشته شد. این قدیمترین گزارش به زبان عربی از چین و بسیاری از نقاط ساحل اقیانوس هند است. بعدها مسلمان دیگری به نام ابن وهب در ۸۷۰ به چین سفر کرد و ابوزید (نیمهٴ اول سدهٴ دهم میلادی) شرح سفر او را نوشت. جلال ستاری در کتاب پژوهشی در حکایتهای سند باد بحری با پژوهش در داستانهای هزار و یک شب و سفرهای سندباد بحری مینویسد: «سندباد بازرگانی هوشمند ساکن بغداد است که در بندربصره و شاید هم سیراف به کشتی نشسته و به جزایر دور دست در دریای هند و چین سفر میکند… سیراف نیز در آن زمان شاید بزرگترین بندر خلیج فارس بود که از آنجا مروارید و پارچههای پنبهای و ابریشم به هندوچین میبردند. از این سفرها که بهطور غریبی مؤید روایات کهن بودند، تدوین مجموعهای از قصهها پیرامون نام سندباد بحری شکل گرفت.رضا طاهری در کتاب از مروارید تا نفت باعنوان سیراف شهرافسانهای و شهر سندباد بحری مینویسد: «سندباد بحری و داستانهای هزار و یکشب از دل برخی از افسانهها و داستانهای دوره ساسانی و برخی از سفرنامههای بازرگانان ایرانی قرنهای اولیه اسلامی برگرفته شده است. بعدها در بازرگانی بصره و سیراف با کشورهای هند و چین و شروع ادبیات جدید، داستانهایی در آمیزش با فرهنگ عرب در دل هزار و یک شب جای گرفتند.» |
|