هزار و یک شب فصل اول قسمت 41

50,000 

هزار و یک شب فصل اول قسمت 41

کتاب صوتی هزار و یک شب فصل اول قسمت 41
کتاب صوتی هزار و یک شب فصل اول قسمت 41

 

این قسمت از کتاب صوتی از ابتدای شب 148 تا پایان شب 149 می باشد و حجم 10 مگابایتی و طول 31 دقیقه می باشد.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

هزار و یک شب فصل اول قسمت 41

 

کتاب صوتی هزار و یک شب اثری ماندگار از تیم قدرتمند ققنوس است و به گویندگی خانم عاطفه افروزه و تدوین مهران صابری می باشد.

کتاب صوتی هزار و یک شب فصل اول قسمت 41
کتاب صوتی هزار و یک شب فصل اول قسمت 41

 

هزار و یک شب فصل اول قسمت 41

به‌گفته علی‌اصغر حکمت این کتاب پیش از دوره هخامنشی در هند به وجود آمده و قبل از حمله اسکندر، به فارسی (احتمالاً فارسی باستان) ترجمه شده و در قرن سوم هجری بعد از حمله اعراب به ایران زمانی که بغداد مرکز علم و ادب بود از پهلوی به عربی برگردانده شده‌است. متأسفانه اصل پهلوی کتاب را زمانی که به عربی ترجمه شد از بین بردند.

او دلیل آنکه کتاب پیش از اسکندر به فارسی درآمده را به مروج‌الذهب مسعودی (درگذشته به سال ۳۴۶ ه‍.ق) و الفهرست ابن ندیم (درگذشته به سال ۳۸۵ ه‍.ق) مراجعه می‌دهد و سپس با اشاراتی به مشابهت هزار و یک شب با کتاب استر تورات استدلال می‌کند که هر دو کتاب در یک زمان و پیش از حمله اسکندر نوشته شده‌اند و ریشه واحد دارند.

نام ایرانی آن هزار افسان است و وقتی به عربی ترجمه شده، نخست الف خرافه و سپس الف لیله خوانده شده، و چنان‌که حکمت می‌گوید در زمان خلفای فاطمی مصر به صورت الف لیلة و لیله (هزار شب و یک شب) درآمده‌است.

کتاب هزار و یک شب به سه نسخه تقسیم می‌شود: نسخه هندی که پیش از دوره هخامنشی به زبان سانسکریت نوشته شده، نسخه ایرانی که ترجمه‌ای از نسخه سانسکریت به فارسی باستان می‌باشد و نسخه عربی که در دوران هارون الرشید از زبان پهلوی به عربی ترجمه شده. می‌توان گفت در تمام ترجمه‌ها تعدادی داستان جدید به آن اضافه شده‌است.

رضا طاهری در مقدمهٔ کتاب قصه‌های ایرانی هزار و یک روز از فرانسوا پتیس دلاکروا ساختار داستانی کتاب هزار و یک شب را از رستهٔ کتاب‌های جامع الحکایات و ادبیات تو در تو می‌داند و ساختار داستانی این کتاب را این گونه بررسی می‌کند: ساختار کمیتی «هزار و یک شب»: ۱۱ داستان دنباله‌دار، ۴۱ داستان بلند و ۲۰۲ داستان کوتاه است و ده‌ها داستان خطی که جمعاً ۲۴۴ قصهٔ کلاسیک است.

بهرام بیضایی از دیگر کسانی که در این زمینه کار کرده‌است و در جواب به شرق شناسانی که ریشهٔ هزار و یک شب را به اعراب و یونانیان نسبت می‌دهند اما از ایرانی بودن آن سخنی به میان نمی‌آورند، چنین می‌گوید:

«هزار و یک شب اصلیتی ایرانی دارد چرا که داستان اصلی یا داستان بنیادین آن ایرانی است و آن قصه خود شهرزاد است.»

هزار و یک شب فصل اول قسمت 41

علی‌اصغر حِکْمَت (زادهٔ ۲۱ فروردین ۱۲۷۲ در روستای پرشکفت واقع در خان زنیان شیراز – درگذشتهٔ ۱ شهریور ۱۳۵۹ در تهران) استاد دانشگاه، ادیب و وزیر معارف در دورهٔ رضاشاه پهلوی بود. وی در مقام وزیر معارف نقش مهمی در توسعهٔ آموزش نوین در ایران ایفا کرد. او نخستین رئیس دانشگاه تهران و بنیان‌گذار کتابخانهٔ ملّی ایران و نشریهٔ فروغ تربیت بود.

علی‌اصغر حکمت در روستای پرشکفت خان زنیان شیراز متولد شد. وی فرزند احمدعلی مستوفی معظم‌الدوله (حشمت‌الممالک) بود که اجداد پدری‌اش از علمای شیراز بودند و از طرف مادر نیز نوهٔ حسن فسایی نویسندهٔ کتاب فارسنامهٔ ناصری و جدش سید علی خان امیرکبیر صاحب شرح صحیفه بود.به گفتهٔ همایون صنعتی‌زاده، بعضی از اجداد حکمت یهودی بوده‌اند.

وی تحصیلات خود را در شیراز آغاز کرد و در آن‌جا دروس سنتی، از جمله فارسی و عربی را در مدرسهٔ منصوریه فرا گرفت. در سال ۱۹۱۵ در سن ۲۲ سالگی در کالج آمریکایی تهران (دبیرستان البرز کنونی) ثبت نام کرد و در سال ۱۹۱۸ از آن‌جا فارغ‌التحصیل شد. در این دوره، وی همچنین نزد میرزا طاهر تنکابنی آموختن علوم اسلامی نظیر فقه را آغاز کرد.

اندکی پس از فارغ‌التحصیلی از کالج آمریکایی در سال ۱۹۱۸، حکمت در وزارت آموزش و پرورش (وزرات معارف) به عنوان رئیس دفتر کارگزینی استخدام شد و در سال ۱۹۲۴ به ریاست دفتر بازرسی (تفتیش) منصوب گردید.[۲] وی در سال ۱۹۲۵ چاپ یک مجلهٔ آموزشی، به نام تعلیم و تربیت را در وزارتخانه آغاز کرد.[۵] او با موفقیت مقالاتی را از بسیاری از افراد برجستهٔ ادبی و علمی آن زمان، از جمله سید حسن تقی‌زاده، بدیع‌الزمان فروزانفر، و عباس اقبال آشتیانی خواستار شد. این مجله با نام جدید آموزش و پرورش تا آستانهٔ انقلاب ایران پابرجا بود . در اوایل دههٔ ۱۹۲۰ بود که حکمت با علی‌اکبر داور در حزب تازه‌تأسیس رادیکال ملاقات کرد و از این طریق توانست در سال ۱۹۲۵ به مجلس مؤسسان وارد شود. در سال ۱۹۲۹، با فشار محافل سنت‌گرا در وزارت آموزش و پرورش که عقاید مدرن و بدیع حکمت و اشتیاق او به تغییر را تأیید نمی‌کردند، مجبور به کناره‌گیری از سمت خود شد، اما دوست او، داور، وی را به وزارت دادگستری منتقل کرد و اندکی بعد وی را با بورس تحصیلی دولتی به فرانسه گسیل کرد.[۷] وی از سال ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۲ در دانشگاه سوربن پاریس تحصیل کرد و در آنجا مدرک دانشگاهی را در زمینهٔ ادبیات دریافت کرد. در همان زمان، او مأموریت یافت تا مؤسسات آموزش عالی اروپا را بررسی و مطالعه کند. مشاهدات وی در این باره به‌طور منظم به داور ارسال می‌شد.

حکمت «درمانده و ناامید» در لندن بود، هنگامی که در سپتامبر ۱۹۳۳، از داور فهمید که به عنوان سرپرست وزارت آموزش و پرورش منصوب شده‌است. در مارس ۱۹۳۵، رضا شاه به‌عنوان پاداش کوشش و دست‌آوردهای چشمگیرش، وی را به مقام وزیر ارتقا داد.

در این مقام بود که به عنوان وزیر آموزش و پرورش در طی سال‌های ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۸، حکمت تأثیرات جاودان خود را بر نوسازی ایران برجای گذاشت. او در دفاع از توسعهٔ آموزش و پرورش و مدرن‌سازی فرهنگی ایران خستگی‌ناپذیر بود و دوران تصدی وی را می‌توان به جرأت سازنده‌ترین دورهٔ تاریخ آن وزارتخانه دانست

وی مدافع برجستهٔ ایجاد امکانات مدرن برای اهداف آموزشی یا هنری مانند پردیس دانشگاه تهران، موزهٔ ایران باستان، ساختمان کتابخانهٔ ملی، مقبره‌های فردوسی، حافظ و سعدی، استادیوم امجدیه، و مدارس مدرن بود.

در جلسهٔ کابینه به ریاست رضا شاه در فوریهٔ ۱۹۳۴، که وزرای در مورد لزوم احداث تأسیسات اساسی در تهران بحث می‌کردند، حکمت اظهار داشت که کمبود اصلی در پایتخت نبودِ دانشگاه است. شاه فوراً به او دستور داد که دانشگاه تهران را در یک پردیس مدرن تأسیس کند. شرح دقیق حکمت از چگونگی ساخت دانشگاه و دشواری‌های وی در نصب اولین سالن تشریح در دانشکدهٔ پزشکی که با مخالفت روحانیون همراه بود، در یادداشت‌های روزانهٔ او آمده و گویای وضعیت کسانی است که قصد نوسازی ایران را داشتند. وی تلاش‌های خود برای یافتن و خرید محل مناسب برای دانشگاه و نیز هماهنگی برای طراحی پردیس توسط آندره گدار را شرح می‌دهد. در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۱۳ (فوریهٔ ۱۹۳۵)، دانشگاه با شش دانشکده افتتاح شد. به پیشنهاد حکمت، به چهار دانشکدهٔ پزشکی، ادبیات، حقوق، و علوم، دو دانشکدهٔ مهندسی و الهیات نیز اضافه شد. با حکم رضاشاه، حکمت به عنوان اولین رئیس دانشگاه منصوب شد. وی تا زمان اخراج از این وزراتخانه در سال ۱۹۳۸ در گسترش و توسعهٔ این نهاد جدید نقش مهمی داشت.

حکمت با تأسیس هشت دانشسرا در تهران، تبریز، کرمان، مشهد، شیراز، اهواز، ارومیه و خرم‌آباد و همچنین تعداد زیادی از مدارس ابتدایی و متوسطهٔ مدرن در تهران و مراکز استان‌ها نقش مهمی در مدرن‌سازی سیستم آموزشی ایران داشت.

حکمت بر بازسازی برنامهٔ درسی در مدارس ابتدایی و دبیرستان‌های ایران نظارت داشت و به دنبال دستور رضاشاه، تربیت بدنی را به بخشی اجباری از برنامهٔ درسی مدارس تبدیل کرد. در سال ۱۹۳۴ وی پیشاهنگان را دوباره احیا کرد. در همین حال، وی برای بسیج منابع موجود برای توسعهٔ تربیت بدنی، انجمن ملی تربیت بدنی را نیز احیا کرد، از جمله اعضای برجستهٔ آن داور، حسین علاء، ابراهیم حکیمی و عیسی صدیق بودند. حکمت همچنین به ایجاد تعدادی زمین بازی کمک کرد و ساخت اولین استادیوم مدرن ورزشی ۱۵٫۰۰۰ نفری در تهران، استادیوم امجدیه، را در سال ۱۹۳۶ شروع کرد.

در اکتبر ۱۹۳۴، حکمت به برگزاری جشن هزارهٔ فردوسی که شامل اولین کنفرانس بین‌المللی دربارهٔ فردوسی بود کمک کرد. وی همچنین در برگزاری کنفرانسی برای بزرگداشت آثار ابن سینا و دیگری برای بزرگداشت هفتصدمین سالگرد گردآوری گلستان سعدی نقش مهمی داشت.

تأسیس فرهنگستان زبان فارسی در اکتبر ۱۹۳۶، که هدف آن گسترش معادل‌های فارسی برای ایده‌ها و مفاهیم مدرن بود، طرحی بود که مورد حمایت محمدعلی فروغی قرار گرفت. هدف از این کار تعدیل افراط و تفریط برخی از ملی‌گرایان بود که متمایل به «پاک کردن» زبان فارسی با حذف تمام کلمات عربی از آن بودند. حکمت در راه‌اندازی فرهنگستان به‌طور فعالی به فروغی کمک کرد.