توضیحات
کتاب صوتی هزار و یک شب اثری ماندگار از تیم قدرتمند ققنوس است و به گویندگی خانم عاطفه افروزه و تدوین مهران صابری می باشد. |
|
هزار و یک شب فصل اول قسمت 15بهگفته علیاصغر حکمت این کتاب پیش از دوره هخامنشی در هند به وجود آمده و قبل از حمله اسکندر، به فارسی (احتمالاً فارسی باستان) ترجمه شده و در قرن سوم هجری بعد از حمله اعراب به ایران زمانی که بغداد مرکز علم و ادب بود از پهلوی به عربی برگردانده شدهاست. متأسفانه اصل پهلوی کتاب را زمانی که به عربی ترجمه شد از بین بردند. او دلیل آنکه کتاب پیش از اسکندر به فارسی درآمده را به مروجالذهب مسعودی (درگذشته به سال ۳۴۶ ه.ق) و الفهرست ابن ندیم (درگذشته به سال ۳۸۵ ه.ق) مراجعه میدهد و سپس با اشاراتی به مشابهت هزار و یک شب با کتاب استر تورات استدلال میکند که هر دو کتاب در یک زمان و پیش از حمله اسکندر نوشته شدهاند و ریشه واحد دارند. نام ایرانی آن هزار افسان است و وقتی به عربی ترجمه شده، نخست الف خرافه و سپس الف لیله خوانده شده، و چنانکه حکمت میگوید در زمان خلفای فاطمی مصر به صورت الف لیلة و لیله (هزار شب و یک شب) درآمدهاست. کتاب هزار و یک شب به سه نسخه تقسیم میشود: نسخه هندی که پیش از دوره هخامنشی به زبان سانسکریت نوشته شده، نسخه ایرانی که ترجمهای از نسخه سانسکریت به فارسی باستان میباشد و نسخه عربی که در دوران هارون الرشید از زبان پهلوی به عربی ترجمه شده. میتوان گفت در تمام ترجمهها تعدادی داستان جدید به آن اضافه شدهاست. رضا طاهری در مقدمهٔ کتاب قصههای ایرانی هزار و یک روز از فرانسوا پتیس دلاکروا ساختار داستانی کتاب هزار و یک شب را از رستهٔ کتابهای جامع الحکایات و ادبیات تو در تو میداند و ساختار داستانی این کتاب را این گونه بررسی میکند: ساختار کمیتی «هزار و یک شب»: ۱۱ داستان دنبالهدار، ۴۱ داستان بلند و ۲۰۲ داستان کوتاه است و دهها داستان خطی که جمعاً ۲۴۴ قصهٔ کلاسیک است. بهرام بیضایی از دیگر کسانی که در این زمینه کار کردهاست و در جواب به شرق شناسانی که ریشهٔ هزار و یک شب را به اعراب و یونانیان نسبت میدهند اما از ایرانی بودن آن سخنی به میان نمیآورند، چنین میگوید: «هزار و یک شب اصلیتی ایرانی دارد چرا که داستان اصلی یا داستان بنیادین آن ایرانی است و آن قصه خود شهرزاد است.» |
هزار و یک شب فصل اول قسمت 15ملا عبداللطیف طسوجی (۱۳۰۶–۱۲۹۴ ه. ق) نویسنده، مترجم و از فضلای عهد فتحعلی شاه و محمد شاه و اوایل عهد ناصری است. این شخص مردی فاضل بوده و کتاب لغت برهان قاطع را که دارای انحطاط فراوان میباشد در زمان سلطنت محمد شاه اصلاح کردهاست. وی از مردم طسوج آذربایجان و ساکن تبریز بود که از یک خانوادهٔ روحانی برخاست و فارسی و عربی و علوم دینی را فرا گرفت و به سلک روحانیون و اهل منبر درآمد و به دستور محمد شاه تعلیم و تربیت شاهزاده ناصرالدین میرزا ولیعهد را عهدهدار گردید و با اینکه در آن زمان ملا باشی دیگری در تبریز بود، لقب ملاباشی گرفت و چون به حج رفت و بازآمد به حاجی ملاباشی معروف شد. طسوجی در سال ۱۲۵۹ ه.ق به دستور شاهزاده بهمن میرزا، پسر چهارم عباس میرزا نایبالسلطنه و برادر اعیانی محمدشاه قاجار، با همکاری میرزا محمد علیخان اصفهانی متخلص به سروش شمس الشعرا اصفهانی، ترجمه کتاب «الف لیلة و لیلة» را از عربی به فارسی با نام «هزار و یک شب» بهعهده گرفت، ترجمه نثر این کتاب مربوط به طسوجی است و سروش نیز بهجای اشعار عربی آن شعرهای فارسی سروده و انتخاب کردهاست. نخستین باری که ترجمه کتاب نامبرده چاپ شده در سال ۱۲۶۱ ه.ق در تبریز در چاپخانه سنگی به خط میرزا علی خوشنویس در کتاب المآثر و الآثار صفحه ۲۰۲راجع به میرزا عبداللطیف و ترجمه احوال آن چنین نوشته شده:
به سال ۱۲۶۴ ه. ق، محمدشاه درگذشت و ولیعهد با میرزا تقی خان امیرکبیر به تهران آمد. چون موکب شاه به قزوین رسید، حاجی ملا باشی به عذر پیری از امیرکبیر اجازهٔ سفر عتبات گرفت و فرزند خود را به ناصرالدین شاه سپرد و خود عازم عتبات شد. وی سالها در نجف معتکف بود و همانجا درگذشت. درگذشت او به یقین پیش از سال ۱۲۹۷ ه.ق بودهاست. امیرکبیردارالفنون نام مؤسسهای بود که در سال ۱۲۳۰ خورشیدی (۱۸۵۱ میلادی) به ابتکار میرزا تقی خان امیرکبیر در زمان ناصرالدینشاه قاجار برای آموزش علوم و فنون جدید در تهران تأسیس شد و آن را نخستین دانشگاه مدرن تاریخ ایران میدانند.امیر کبیر استادان اتریشی را برای تدریس در دارالفنون استخدام کرد. قرار بر این بود که در این مدرسه،طب و دارو سازی،فنونِ نظامی و زبان های خارجی تدریس شود. مدرسه ی عالی دارالفنون اندکی پس از عزل امیر کبیر به صورت رسمی افتتاح شد. اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز گشت و تا پایان صدارت کوتاه او دنبال شد. مدت صدارت امیرکبیر ۳۹ ماه بود. همچنین، انتشار روزنامهٔ وقایع اتفاقیه از جمله کارهای وی بهشمار میآید. میرزا محمدتقیخان با اطفال خردسال قائم مقام اول هم بازی بود. نقل شدهاست که در کودکی ناهار اولاد قائم مقام اول را میآورد و در حجره معلم آنها میایستاده تا ظروف غذا را برگرداند. در این زمان آنچه را معلم به آنها میآموخت فرامیگرفت. روزی قائم مقام برای گزینش فرزندانش وارد شد و هر چه از آنها پرسید جواب درست ندادند و میرزا تقی پاسخ میداد. او وقتی هوش و درایت و علاقه وافر این پسر را دید در تعلیم و تربیت وی کوشش کرد. امیر در خانهٔ قائممقام تربیت شد و در جوانی توانست سمت منشیگری قائممقام را بهدست آورَد. هنگامیکه میرزا ابوالقاسم قائم مقام به صدارت به منصب صدارت محمدشاه رسید، میرزا تقیخان را به برادرزادهٔ خود میرزا اسحاق سپرد. امیرکبیر دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول وی با «جانجان خانم» دختر حاج شهبازخان (عموی امیرکبیر) بود. به نوشته پولاک، امیر در زمان صدارت خود از این زن جدا شده و «جان جان خانم» حدود سال ۱۲۴۸ در آذربایجان درگذشت. دومین همسر امیر، یگانه خواهر تنی ناصرالدینشاه بود که «ملکزاده خانم» نام داشت و به عزتالدوله ملقب بود که در ۲۶ بهمن ۱۲۲۷ (۲۲ ربیعالاول ۱۲۶۵ ق) با وی ازدواج کرد. او دختر محمد شاه و مهد علیا بود. او در شانزده سالگی به عقد امیر درآمد. امیر در این هنگام حدود چهل و سه ساله بودهاست. این ازدواج ظاهراً به خواست و اشاره ناصرالدین شاه صورت گرفتهاست. این معنا از نامهای که امیر به پادشاه نوشتهاست بر میآید: از اول بر خود قبله عالم معلوم است که نمیخواستم در این شهر صاحب خانه و عیال شوم. بعد، به حکم همایون و برای پیشرفت خدمت شما، این عمل را اقدام کردم. امیر از نخستین همسر خود «جان جان خانم» سه فرزند داشت. میرزا احمد خان ساعد الملک مشهور به «امیرزاده» که با منورالسلطنه دختر فرمانفرمای بزرگ ازدواج نمود و دو دختر که نام یکی از آنها سلطانه ثبت شدهاست. از عزت الدوله نیز دو دختر داشت که یکی «تاج الملوک خانم» و دیگری «همدم الملوک خانم» نام داشتند. امیرکبیر همسر عزتالدوله، خواهر ناصرالدینشاه قاجار بود و به سبب ازدواج دخترش تاجالملوک با مظفرالدینشاه قاجار، پنجمین پادشاه از دودمان قاجار، پدربزرگ ششمین پادشاه قاجار، محمدعلیشاه، نیز بهشمار میرود. عزیزخان مکری داماد امیرکبیر و دومین رئیس دارالفنون بود. امیرکبیر پس از اینکه با دسیسهٔ اطرافیان شاه از جایگاه خود برکنار و به کاشان تبعید شد، در حمام فین به دستور ناصرالدینشاه به قتل رسید. پیکر وی در شهر کربلا به خاک سپرده شدهاست |
هزار و یک شب فصل اول قسمت 15 |